تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1398برچسب:, | 9:8 | نویسنده : سعید یسلیانی

 

http://s3.picofile.com/file/7405064943/12.gif

      كليكـــــ كــــــــن , نـــــظــــر بـــــده

 



تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392برچسب:امام قلی خان , الله وردی خان , هرمز, | 11:52 | نویسنده : سعید یسلیانی

امام قلی خان اوند ایلادزه که بود؟

امامقلی خان (مرگ ۱۰۴۲ هجری قمری برابر با ۱۰۱۲ هجری خورشیدی) از سرداران جنگی و حاکمان زمان شاه عباس یکم صفوی بود. او فرزند الله وردی خان گرجی بود و بیگلربیگی (فرماندار) ایالت فارس به همراه بحرین بود. امامقلی خان به دستور شاه صفی در قزوین کشته شد.

پرونده:Ememqolikhan-1.jpg

مجسمه امامقلی خان در جزیره قشم

 



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:سرگذشت الله وردی خان و پل سی و سه پل, | 13:5 | نویسنده : سعید یسلیانی

سرگذشت الله وردی خان و پل سی و سه پل

لله وردی خان یکی از چهره های بسیار ممتاز دوران سلطنت شاه عباس صفوی بود و از جمله مقاماتی که بدست آورد، فرماندهی سپاه و ارتش در زمان شاه عباس بود.

http://news.shirazefarda.com/admin/ckfinder/userfiles/images/12560.jpg

 منبع: کتاب اصفهان بهانه بود ایرانم آرزوست



ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب: جاذبه های , گردشگری , فریدونشهر , | 12:56 | نویسنده : سعید یسلیانی

 

 
 
 

جاذبه های گردشگری فریدونشهر

اصفهان- جاذبه های گردشگری شهرستان فریدونشهر جلوه ای زیبایی از طبیعت بكر و خدادادی است .

جاذبه های گردشگری فریدونشهر

 

به گزارش ایرنا ، شهرستان فریدونشهر با توجه به موقعیت آب و هوایی و كوهستانی بودن ، ‌وجود چشمه سارها و انواع گیاهان و گلهای زیبای وحشی ‌در دامنه ها و كوهسارها ،‌هر بیننده ای را در فصل بهار و تابستان مجذوب می كند.

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 20 مرداد 1391برچسب:آداب و رسوم, اعتقادات, گرجیهای فریدن, | 13:57 | نویسنده : سعید یسلیانی

گرجیهای منطقه فریدن که توسط شاه عباس کبیر پادشاه صفوی در فاصله سالهای ۱۰۲۵ و ۱۰۲۶ هجری از گرجستان شوروی به ایران منتقل شده و دسته‌ای ازآنها به فریدونشهر که در واقع دروازه‌ای برای ورود عشایر و ایلهای بختیاری از نظر جغرافیایی به شمار می‌‌آید صرفاً به خاطر جلوگیری از حملات پی در پی عشایر به دهات فریدن اعزام شده اند. از نقطه نظر مراسم و اعتقادات مذهبی و غیره وجه اشتراکی با سایر طوایف ایرانی در آنها به چشم می‌‌خورد و این شاید بیشتر به این خاطر باشد که گرجیها برخلاف ارامنه رنگ ایرانی به خود گرفته، تغییر مذهب دادند و با ایرانیان آمیزش کردند اما تغییر زبان ندادند و اکثریت به اتفاق به همان زبان گرجی صحبت می‌‌کنند. دختر و پسری که می‌‌خواهند با هم ازدواج کنند اغلب با هم بوده و از همان دوران کودکی با هم معاشرت دارند و در ییلاقها و کارهای کشاورزی و دامداری و حتی شب نشینها همدیگر را کاملاً آزموده اند. خواستگاری به این طریق آغاز می‌‌شود که پسر دختر دلخواه خود را به پدر و مادر معرفی می‌‌کند و پدر و مادر موضوع را به اطلاع خویشان نزدیک دختر رسانیده، هرکدام نظر خود را در این مورد اعلام می‌‌دارند پس از بررسی های کامل تصمیم گرفته می‌‌شود. بیشتر این بررسی ها روی پدر ومادر دختر و فامیل و سوابق آنها انجام می‌‌گیرد زیرا معتقدند که دختر همان خواهد بود که پدر و مادر او هستند و همین طور عقیده دارند که بیشتر صفات و خصایص آدمی به فرزندان منتقل می‌‌شود. خلاصه پس از صلاحدید مادر پسر جریان را به اطلاع مادر دختر رسانیده و تحقیقاتی در مورد خانواده پسر نظیر آنچه در بالا گفته شد به عمل می‌‌آورند و بعد جواب قیول و یا رد به طرف مقابل داده می‌‌شود. در صورت اول پدر پسر و دختر هرکدام در یک شب موعود هرکدام به طور جداگانه خویشان خود ار دعوت کرده، پس از صرف شام خویشان خانواده پسر به خانواده دختر رفته و در جلسه مشترک میزان شیربها و مهریه روی ورقه‌ای از کاغذ تعیین و به امضاء حاضرین در جلسه می‌‌رسد. این ورقه را پاگیزه گویند. بعد هرکدام از خویشان خانواده داماد مبلغی پول به عنوان چشم روشنی برای عروس می‌‌دهند. خانواده عروس در عوض برای هرکدام یک کله قند و مقداری شیرینی تهیه دیده‌اند که آخر شب به آنها می‌‌دهند. مراسم این شب را مجموعاً مراسم شیرینی خوران گویند. مهریه عروس معمولاً مقداری پول به انضمام چند دانگ خانه است که غالباً پول به عهده پسر و خانه به عهده پدر داماد نوشته می‌‌شود. شیربها را که معمولاً خرج اطاق نیز می‌‌گویند عبارت است از مبلغی پول به اضافه چند من برنج، شیرینی، قند، چای، سیگار، توتون، آرد، گوشت وچند رأس گوسفند. بعد از مراسم تا زمانی که عروس به خانه شوهر نرفته سعی می‌‌کند خود را از چشم خویشان داماد دور نگهدارد و بعد از مدتی مراسم عروسی را با اطلاع قبلی خانواده آغاز می‌کنند و طرفین، خویشان خود را دعوت می‌‌نمایند با این تفاوت که خانواده داماد حداقل مردم را به چهار وعده غذا دعوت می‌کنند و خانواده عروس فقط برای یک وعده غذا دعوت می‌‌کنند. مردها توسط دو مرد و زنها توسط دو زن که به خانه هایشان می‌‌روند دعوت می‌‌شوند و دعوت شده باید مقداری شیرینی به آن دو بدهد. بعد از صرف ناهار در اولین خویشان داماد همراه با مأمور ثبت ازدواج به خانه عروس رفته و در حضور معتمدین از عروس و داماد اقرار و موافقت به ازدواج و امضاء دفتر ثبت ازدواج گرفته می‌‌شود و بعد صیغه شرعی همانجا جاری می‌‌شود. به این مراسم، مراسم عقدکنان گفته می‌‌شود. بعد شیرینیها با پایکوبی و ساز و دهل با وضعی که همه آنها را آشکارا روی طبقه هاییی روباز گذاشته و با سر خویشان داماد حمل می‌‌شود به خانه عروس تحویل می‌‌دهند. در اولین شب دعوت، داماد را همسالانش با ساز و دهل به حمام می‌‌برند و روی دست و پایش حنا می‌‌بندند و با لباس نو به خانه منتقل می‌‌کنند. ار این به بعد همراه داماد همیشه پسر بچه‌ای که سنش کمتر از ۱۰ سال است و به او نجیب گفته می‌‌شود می‌‌باشد. روز سوم عروسی داماد به خانه یکی از خویشانی که فاصله زیادی با خانه آنها داشته باشد می‌‌رود. بعد با شادمانی میان رقص و پایکوبی خواهران و برادران لباس دامادی می‌‌پوشد و توسط دوستان به حجله گاه منتقل می‌‌شود. در حجله گاه، گوسفندی به پای او قربانی می‌‌شود و پس از روبوسی توسط پدر و مادر و برادران و خواهران به حجله گاه وارد می‌‌شود. ناگفته نماند که پذیرایی مدعوین در اکثر مجالس به وسیله سلمانی ها انجام می‌‌گیرد. بعد از صرف ناهار در روز سوم به تمام حاضرین در عروسی یک بشقاب نخود و کشمش با تکه‌های قند داده می‌‌شود و بعد خویشان و دعوت شدگان هرکدام مبلغی پول و یا اجناس به داماد اهداء می‌کنند که در دفترچه‌ای ثبت می‌‌گردد. اغلب مجموع این اهدایی ها بیشتر از مخارج عروسی و گاهی کمتر و در هر صورت از نصف مخارج عروسی بیشتر است. عصر همان روز برای آوردن عروس به خانه آنها رفته و در پشت بام خانه عروس، خویشان داماد شروع به رقص دسته جمعی به نام چوبی نموده و بعد از اتمام چوبی، رقص با چوب آغاز می‌‌شود تا این که عروس آماده شود بعد عروس را در حالی که برادر داماد دست راست عروس را گرفته و شمشیری در دست دارد و دست او را برادر عروس گرفته است و جلوی عروس یک آینه با چراغی روشن قرار دارد راهی خانه داماد می‌‌کنند. نرسیده به خانه داماد، برادر عروس، عروس را متوقف می‌‌کند تا اینکه مادر داماد به پیشباز عروس رفته، عروس سلامی می‌‌کند و مادر داماد عروس را روبوسی کرده و اول مقداری آب روی سر و روی عروس می‌‌پاشد و بعد آینه‌ای جلوی او می‌‌گیرد و بعد مقداری جو و بعد مقداری گندم روی سرش ریخته و آخر بار یک بشقاب شیرینی و پول روی سرش می‌‌ریزد و بعد به راه افتاده و به حجله گاه می‌‌رود. روز سوم بعد از عروسی، جهیزیه توسط زنان خویشان عروس به خانه داده می‌‌شود و بعد از صرف ناهار جهیزیه به حاضرین در جلسه نشان داده می‌‌شود و بعد خویشان زن داماد مقداری پول هرکدام به عروس و داماد هدیه می‌‌کنند. این جلسه آخرین مجلس عروسی به شمار می‌‌آید. بعد از این عروس از خویشان داماد رو می‌‌گیرد به این طریق که هر موقع آنها را می‌‌بیند قسمتی از روسری خود را به دهان گرفته و به این صورت عرض ادب می‌‌کند که به احتمال قوی، این کار از آداب و رسومی است که از مذهب مسیحیت مابین گرجیها باقی مانده است. از این به بعد روزهای جشن و اعیاد از طرف خانواده عروس مقداری اغذیه و میوه و شیرینی و پارچه به عنوان بهره و یا سهمیه عروس به خانه داماد برده می‌‌شود تا اینکه عید نوروز فرا می‌‌رسد. شب عید نوروز از طرف خویشان و خانواده عروس مقداری آجیل و اغذیه و صابون و حنا و میوه از قبیل انار و پرتغال که همیشه همراه با چند متر پارچه و انگشتر و یا غیره می‌‌باشد به خانه داماد فرستاده می‌‌شود. این مراسم همه ساله تکرار می‌‌شود. صبح روز عید داماد همراه نجیب به خانه هایی که بهره برای عروس آورده‌اند می‌‌رود و برای هر کدام از خانواده ها یک کله قند می‌‌برد. بعد خانواده ها داماد را دعوت می‌کنند هدیه‌ای از قبیل پوشاک و یا مقداری پول به او می‌‌دهند. این رسم فقط برای اولین نوروز سال اول عروسی وجود دارد. معمولاً فصل ازدواج در فریدونشهر با آغاز سرما شروع می‌‌شود. کسی که اولین عروسی را می‌‌خواهد جشن بگیرد حتماً باید از تمام بزرگان خانواده هایی که از اولین روز بهار تا آن موقع که کسی از آنها فوت کرده است دعوت کرده و اجازه شروع مجالس را از آنها بگیرد. طبیعی است افرادی که بعد از او عروسی می‌کنند ملزم به چنین کاری نیستند.

 



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:مهاجرت , گرجیان ,ایران, | 21:49 | نویسنده : سعید یسلیانی

نقطه شروع ورود گرجی ها به ایران از بدو تأسیس دودمان صفوی یعنی سال ۹۰۷ قمری می‌باشد. در سالهای ۹۳۰ تا ۹۶۷ شاه تهماسب یکم چهار بار به گرجستان لشکر کشی کرد که در لشکرگشی چهارم حدود سی هزار گرجی را روانه‌ ایران کرد.

حملات صفویان با بهانة گسترش اسلام و جهاد با کفار صورت می‌گرفت اما در حقیقت علت اصلی حملات غارت کلیساهای گرجستان و اموال گرجیان و به اسارت گرفتن گرجیان و تصرف کردن سرزمینهای آباد گرجستان بود. به هرحال این حملات باعث پرشدن خزاین صفویان و خرابی گرجستان و آوارگی گرجیان می‌گردید.

اوج حملات صفویان به گرجستان در عصر شاه‌عباس اول بود. وی و سردارانش به دفعات با بهانه‌های واهی به گرجستانی که عدم اتحاد حکام آن باعث ضعف آنان شده بود تاختند. در طی این حملات بیش از دویست هزار گرجی به ایران کوچانده شدند و نزدیک به همین تعداد نیز به قتل رسیدند. تنها در یکی از حملات شاه عباس به گرجستان وی بیرحمانه در مدت بیست روز ۱۳۰ هزار گرجی را به زور روانه ایران کرد و صدهزار نفر را نیز به قتل رساند.

پس از فتح افغانستان به دست «گرگین خان» - سردار گرجی الاصل سپاه صفوی - در زمان «شاه عباس» در «گرجستان» شورشی رخ داد . لذا شاه عباس یکی از سرداران گرجی الاصل سپاه خود به نام «قرچاغای خان» را به همراه گرگین خان به گرجستان فرستاد تا شورشیان را متوقف کنند . سپس این دو سردار گرجی همراه با نیروهای خود در نزدیکی شهر «تفلیس» امروزی اردو زدند تا در اسرع وقت به ماموریت خود عمل کنند . تا اینکه نامه ای به دست گرگین خان رسید که از طرف شاه عباس خطاب به قرچاغای خان نوشته شده بود : «تمام شورشیان رابه قتل رسانده و خانواده هایشان را تبعید کنید .» گرگین خان که تحمل به قتل رسیدن و تبعید هموطنان خود را نداشت، شبانه و به طور محرمانه با سران گرجی میزگردی تشکیل داد و راجع به دستور شاه عباس با آنان مشورت نمود . آنان تصمیم گرفتند که سپاهیان شاه عباس را نابود کنند . و در نهایت در صحرایی به نام «مارتقوپی» بر سربازان سپاه صفوی چیره شدند .

گرگین خان به دلیل زندگی در کنار سران سلسله ی صفوی، مورد بدبینی خوانین گرجی قرار گرفته بود . از این رو همراه با خانواده اش به «امپراتوری عثمانی» پناهنده شد که سرانجام این کار چیزی به جز مرگ به دست سران عثمانی نبود .

با پناهنده شدن گرگین خان به عثمانی و مرگ او، بین اقوام گرجی اختلاف ایجاد شد و این بار در مقابل لشکر 200000 نفری و تازه نفس سپاه صفوی شکست خوردند . [۲]

در نتیجه شاه عباس آنان را به داخل ایران کوچانید و مخصوصا دستور داد که هر یک از این اقوام را به ولایتی که در آن آب و هوا و شرایط زندگی با وطن اصلی ایشان شبیه باشد انتقال دهند . [۳] به همین خاطر در ابتدای ورود گرجی ها به ایران، آنها را در «مازندران» که گمان می رفت از لحاظ آب و هوایی همانند گرجستان است، سکونت دادند ولی با نامساعد بودن آب و هوا اکثر آنان به شهرستان های داخلی ایران روانه شدند . [۴] از تعداد 300 هزار نفر مهاجر گرجی به نقاط مختلف ایران ، نیمی از آنها به «اصفهان» و «شیراز» وارد شدند .

گرجیانی که روانة ایران شدند بدلیل لیاقت ذاتی و صداقت و شایستگی به سرعت پله‌های ترقی را پیمودند. بسیاری از آنها به بالاترین مقامات کشوری و لشکری دست یافتند که در منابع به لیست طویلی از امرا و حکام گرجی در عصر صفوی برمی‌خوریم.

از معروفترین امرا و حکام گرجی دوران صفویه که مصدر خدمات ارزشمندی برای ایران گردیدند می‌‌توان به ۱الله وردی خان اوند ایلادزه سازنه پل الله وردی خان مشهور به سی وسه پل و اولین سپهسالار شاه عباس و حاکم تمامی فارس ۲ امام قلی خان پسر الله وردی خان فاتح هرمز و اخراج کنندة پرتغالیان و حاکم فارس اشاره کرد.

البته مهاجرت گرجیان به ایران صرفا در زمان صفویان نبوده و قبل و حتی پس از آن نیز تعدادی از گرجیان در بخشهای پراکنده ای از ایران امروزی از جمله مازندران، یزد، اصفهان، طبرستان، طبس و بیرجند ساکن بوده اند . عمده ترین این مهاجرت ها دلیل تجاری داشته که از این میان مهمترین بازماندگان آنان در مسیر تجارت گرجی های از مسیر آستارا، مازندران، طبرستان، خراسان و بیرجند به طرف هندوستان بوده است. حتی نام برخی از روستاها و یا مناطق امروزی در شمال و شرق ایران ریشه در زبان گرجی دارد. به عنوان مثال می توان به گرجی های خوسف در جنوب بیرجند اشاره نمود. درلغت نامه دهخدا نام خوسف ( خوس اف و یا خودس اف) (نام منطقه ای در جنوب بیرجند) ریشه در زبان گرجی دارد. اینکه خوسف چه زمانی به این نام نامیده شد واقعا" معلوم نیست ولی اساسا" این منطقه را گرجی ها و قبل از ظهور اسلام بنیاد نهادند. و بیشتر از آنچه امروز مورد توجه قرار گرفته از نظر اقتصادی و تجاری مورد توجه تجار و بازرگانان قرار داشت و از خوسف به عنوان یک کاروان سرای تجاری نام برده می شد.این منطقه بیشتر استراحتگاه تجار مختلف بویژه منزلگاهی برای بازرگانان گرجی در مسیر تجارت به هند بود.از آن جمله می توان به قبایل خودسیانی، خوسفیانی و خوسفی دراین منطقه اشاره نمود . قبایل یاد شده که تجارت پارچه، پیشه آنان بوددر بهار سال 1191 هجری خورشیدی از منطقه سوخومی در شمال غرب گرجستان، که بخشی از ایران محسوب می شد، به قصد تجارت پارچه از مسیر ایران قصد سفر به کشمیر هندوستان را داشتند. این کاروان بزرگ تجاری گرجی پس از ترک منطقه سوخومی در شمال غربی گرجستان امروزی و عبور از آذربایجان از مسیر آستارا، رشت وارد سرزمین طبرستان شدند. و از این طریق پس از گذشت روزهای متوالی وارد سرزمین خراسان بزرگ شده تا اینکه به منطقه بیرجند در جنوب خراسان رسیدند. و چند صباحی را طبق معمول در کاروانسرای تجاری خود استراحت نمودند. هنگام عبور از مرز امروزی ایران و افغانستان در حوالی نهبندان در آن منطقه بین راهزنان و آنان جنگی در گرفت و بخش عمده ای از اموال آنها به تاراج رفت. تعداد از آنان کشته شدند و برخی نیز گریختند . بازماندگان این قبایل توسط گرجی های خوسف در جنوب بیرجند پناه داده شدند و لی پس از مدت کوتاهی همزمان با انعقاد پیمان نامه گلستان سرنوشت این قبایل به گونه دیگری رقم خورد و امکام بازگشت به گرجستان برایشان مهیا نشد. بازماندگان این کاروان بناچار در همان منطقه ساکن شدندو سعی در رونق مجدد پیشه خود نمودند. افرادی از این کاروان مدتها بعد با عبور از ناحیه کرمان و چاه بهار به بمبئی مهاجرت نمودند و به کمک پارسیان هند شغل خود را تقویت نمودند. تعداد کمی از افراد در خوسف ماندگار شدند که همین تعداد قلیل در زمان شوکت الملک حاکم وقت بیرجند بطور محترمانه مورد حمایت وی واقع شدند و بعدها به دعوت حاکم طبس برای امور بازرگانی به طبس دعوت شدند( قبائلی که بعدها خوسفی، خوسفیان، آریامنش و طاهریان شهرت یافتند). مهاجرین طی سالهای 1280 هجری خورشیدی تا کنون به مناطقی از جمله، طبس، کرمان، یزد و اصفهان کوچ کردند. گرجی ها همواره انسانهای نجیب و پرکار و وفادار بوده و در ازمنه مختلف توانستند با همین روحیه بر مشکلات خود فائق آیند. لیاقت، شایستگی و روحیه پویایی و کنار آمدن با ناملایمات و وفاداری آنها به پاسداری از آرمانهای اجدادشان باعث شد تا با تلاش و یکرنگی و صداقت بتواننداعتمادعمومی را در انجام وظائف و مسئولیت های سنگین جلب نمایند.گرجیانی که روانة ایران شدند بدلیل لیاقت و صداقت و شایستگی به سرعت پله‌های ترقی را پیمودند. بسیاری از آنها به بالاترین مقامات کشوری و لشکری دست یافتند که در منابع به لیست طویلی از امرا و حکام گرجی در عصر صفوی برمی‌خوریم



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:گرجیان قهرمان,محرم حدود یک قرن پیش, | 20:59 | نویسنده : سعید یسلیانی

از نظر نژادي گرجي‌ها به نژادي بنام پونتو زاگرس تعلق دارند كه يكي از اقوام منفرد در آسيا مي‌باشند . شاردن يكي از سياهان معروف دربارة گرجي‌ها مي‌نويسد : نژاد مردم گرجستان پاكترين واصيل‌ترين نژادهاي شرق و اگر گزافه نباشد خالص‌ترين نژادهاست . زبان اين قوم گرجي است كه متعلق به خانوادة زبانهاي قفقازي مي‌باشد . اين زبان داراي خط مخصوص با 33 حرف مي‌باشد . زبان گرجي بسيار پيچيده و مورد علاقة زبان شناسان مي‌باشد اما نوشتار وخط گرجي بسيار آسان ولي بسيار كامل مي‌باشد . شاردن دربارة خصلتهاي گرجي‌ها چنين مي‌نويسد : گرجي‌ها به طبع هوشمند ، قابل و مستعد مي‌باشند و اگر در تعليم و تربيت آنان اهتمام بعمل آيد از ميان آنان صنعتگران ، استادان ، دانشمندان و پژوهشكران بزرگ در همة رشته ها و زمينه ها پديد مي‌آيد . گرجي‌ها مقتدر ، عظيم ، پر هيبت ، مغرور ومتكبرند … گرجي‌ها مردمان سخت‌كوش ، سركش ، بيباك و چالاكند … گرجي‌ها در رفتار انفرادي و زندگي اجتماعي خود در طي قرنها بعضي خصايص كاملا ويژه پيدا كرده اند در بعضي از اين خصايص با همسايگان خود از لحاظ ميراث قفقازي در مورد شرافت ، مهمان نوازي ، وفاداري قبيله‌اي مشتركند وبعضي ديگر از اين خصايص مربوط به احساسات ملي و سنتهاي باستاني ملت گرجستان است . در مقايسه با همسايگان خويش از لحاظ غرور متمايز هستند در حقيقت گفته شده است كه در گرجستان هر فرد روستايي به منزلة شاهزاده اي است يا مانند شاهزاده‌اي رفتار مي‌كند . در عقايد شخصي خود اصرار مي‌ورزند . سخنرانان ماهري هستند … از هوش و زكاوت بسيار و بذله گويي و حاضر جوابي بسياري برخوردارن

محرم حدود یک قرن پیش


عزاداري ايام
محرم در فريدونشهر در حدود يك قرن پيش

عزاداري ايام محرم در فريدونشهر در حدود يك قرن پيش
گرجیان تاریخچه ای پر فراز و فرود در ایران دارند و از ابتدای حضور خود با 270 هزار نفر به ایران وارد و در مناطق مختلف ایران سکنی گزیدند.
تعداد گرجی هایی که اکنون در ایران حضور دارند و به زبان گرجی تکلم می کنند از 40 هزار نفر تجاوز نمی کند که بیشتر در منطقه فریدونشهر و غرب فریدن در استان اصفهان زندگی می کنند .
فریدونشهر بعنوان بزرگترین شهر گرجی نشین ایران و بزرگترین میراث دار فرهنگ و ادب زبان گرجی است و مردمانش با علاقه و افتخار خود را میراث دار سه فرهنگ بزرگ اسلامی، ایرانی و گرجی می دانند.
گرجی های زیادی پس از مهاجرت گرجی ها از گرجستان و انتقال پایتخت صفوی از قزوین به اصفهان عازم اصفهان و بانی خدمات ارزشمند و فراوانی در ایران می شوند .
گرجی ها با حضور در اصفهان بزودی پله های ترقی را در حکومت صفویه طی می کنند و به مدارج بالای علمی ، سیاسی و نظامی می رسند.
شاه عباس برای انتظام امور سلطنت و مهار نمودن نابسامانی های موجود تصمیم به ایجاد نیروی قدرتمند موسوم به نیروی سوم نمود و کسانی که این نیرو را تشکیل دادند گرجی های تازه مسلمان شده مستقر در ایران بودند .
سیاحانی چون " گودرو " در رابطه با گرجی ها اینگونه می گوید: " بی چون و چرا شجاعترین مردم شرق هستند".
" تاورنیه " و " دلاواله " نیز در این باره می گویند: " شجاعت ، وفاداری ،جنگجویی، رشادت و ایمان آن ها را سخت ستوده است ".
گرجی ها توانستند القاب حکومتی را یکی پس از دیگری به خود اختصاص دهند بطوریکه " خواجه نظام الملک وزیر " وجود گرجی های مسلمان را بعنوان مردان نیک ضروری می داند.
این پیشرفت تا حدی بود که "مینورسکی" می گوید: " در پایان سلطنت "شاه عباس اول" "یک پنجم" مناصب بالای اجرایی را گرجی های مسلمان اشغال کرده بودند".

 



تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:گرجی های مشهور,الله وردی خان,امام قلی خان, | 8:52 | نویسنده : سعید یسلیانی

 

گرجی های مشهور ایران:

الله وردی خان اوند ایلادزه: سازنده پل الله وردی خان اصفهان مشهور به سی وسه پل  وهمچنین مدرسه خان شیراز

امام قلی خان اوند ایلادزه: پسر الله وردی خان فاتح هرمز و اخراج کنندة پرتغالیان و حاکم فارس

سیاوش بیگ گرجی:از نقاشان شاهنامه طهماسبی در دوران موسوم به صفوی

فرج بیگ گرجی:از نقاشان دوره موسوم به صفوی

امیر خان گرجی:آخرین آهنگساز دوره موسوم به صفوی

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:گرجیان ایران ,مناطق گرجی نشین ایران, | 8:46 | نویسنده : سعید یسلیانی

گرجی های ایران:

گرجی ها ابتدا در دوران صفوی ها به ایران آمدند.حدود سی هزار گرجی در زمان شاه طهماسب و حدود

 

دویست هزار گرجی نیز در زمان شاه عباس وارد ایران شدند. گرجیهایی که در عصر صفوی به ایران وارد

 

شدند در نواحی ای همانند بهشهر مازندران ،قزوین ،اصفهان و فارس سکنی گزیدند .در دوره افشاریه نیز

 

حدود سی هزار گرجی و در دوره قاجار حدود بیست هزار گرجی به ایران آمدند و در مناطق مختلف

 

 سکنی گزیدند. گرچه در طول زمان تنها گرجيان اصفهان و آن هم دسته اي كه بعد ها به فريدن كو چيدن

گرجي باقي ماندند و بقيه به دلايل مختلفی ...



ادامه مطلب
صفحه قبل 1 صفحه بعد
  • پزشکی
  • وبلاگ من